امروز و ساعت دقیقه می باشد.
طراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرس
  • تاریخ انتشار خبر : شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲ | کد خبر : 875 | نویسنده : خبرنگار
  • تعداد نظرات : ۰ نظر
  • سید حسن رسولی: نیاز امروز جریان اصلاحات مدیریت راهبردی است

  • دسته بندی مطلب : اخبار | تعداد بازدیدها : نفر
  • مشاور دکتر عارف با حضور در دفتر نوید صبح به بررسی آخرین وضعیت اصلاحات در کشور پرداخت و گفت: معتقد هستم که یکی از مهمترین آسیب ها و نقایصی که متوجه ی جریان اصلاحات است، موضوع مدیریت این سازمان در حد کلان می باشد و تا زمانی که در این خصوص به صورت اجماعی به یک نتیجه مشخصی نرسیده ایم، همواره باید شاهد حرکت های آزمون و خطایی، شبیه آن چه که انتخابات سال ۸۴ اتفاق افتاد باشیم.

    سید حسن رسولی با اشاره به اینکه مجموع آرایی که به سبد اصلاح طلبان ریخته شد بر خلاف ادعای رقیب، بیش از کل آرای کاندیداهای اصولگراها بود، تصریح کرد: آرای آقایان هاشمی، مهرعلیزاده، معین و کروبی که اصلاح طلب تعریف شده بودند متعلق به حوزه ی اصلاح طلبان بود. ولی این رویکرد ما را به نتیجه نرساند که به نظر من عامل اصلی آن نقش مدیریت در پیشبرد اصلاحات بود.

    استاندار پیشین دولت اصلاحات ادامه داد: از سال ۸۴ تا به امروز بعد از هشت سال، پیش فرض من بر این است که دلیل عدم پیشرفت اصلاح طلبان، عدم مدیریت و سازماندهی کارآمد در جریان اصلاحات بود. اما در سال ۸۸ صرف نظر از سایر وقایع باز هم نقش مدیریت نامناسب در کنار بقیه عوامل یکی از متغیر های اصلی در ناکامی اصلاحات بود . همچنین در جریان انتخابات مجلس هشتم و نهم نیز آنچه از جلسات شورای عالی سیاست گذاری جبهه اصلاحات مشهود بود فقدان یک سازماندهی مناسب بود. به همین دلیل ما در یک فضای روشن و اطمینان بخش در جریان اصلاحات ظهور پیدا نکردیم و در جریان انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری بعد از چند مرحله آزمون و خطا به صورت موقت و با تشکیل شورای مشورتی، آقای خاتمی تا حدودی این نقص را کاهش داد.

    رسولی با یادآوری اینکه به همان میزانی که ما در انتخابات اخیر به سازماندهی و مدیریت پرداختیم به همان نسبت نتیجه گرفتیم ادامه داد:

    موانع موجود بر سر جریان اصلاحات در انتخابات اخیر گسترده تر و عمیق تر از سالهای ۸۴ و ۸۸ بود . چون در انتخابات سال ۸۴ آقای هاشمی رد صلاحیت نشد و درانتخابات ۸۸ نیز کسی رد صلاحیت نشد و در انتخابات سال ۸۴ آقایان مهر علیزاده و معین نیز که رد صلاحیت شده بودند مجدد مورد تایید قرار گرفتند. ولی در انتخابات سال ۹۲ آقای هاشمی را بر خلاف باور و انتظار ملی رد صلاحیت کردند و یک شوک بزرگ به جریان اصلاحات در مقدمه انتخابات وارد شد. ولی علت اینکه در انتخابات ۹۲ به طور نسبی نتیجه گرفتیم، از نظر من برخورداری از یک انسجام سازماندهی شده بود.

    وی تصریح کرد: حدود یک سال فضای سیاسی کشور از آمدن و یا نیامدن آقای خاتمی متاثر بود که همین تاثیرپذیری فضای گفتمانی جامعه از آقای خاتمی ،نشان دهنده ی قدرت بالقوه جریان اصلاحات بود . به عبارتی دیگر گفتمان غالب سیاسی، گفتمان اصلاحات بود که با این محوریت که خاتمی می آید یا نمی آید؟ در حالیکه در همان شرایط اصولگرایان نمیدانستند به چه صورتی باید عمل کنند و در نتیجه متکثر به صحنه آمدند.

    آقای هاشمی به نیابت از جریان اصلاحات و جریان میانه ثبت نام کرد و بر خلاف تصور دلسوزان کشور رد صلاحیت شد و شوک دوم در کشور ایجاد شد ولی چون ما به یک سامانه ی مدیریتی رسیده بودیم، در کمترین زمان ممکن جریان اصلاحات به سرعت از شوک اولیه خارج شد و ابتکار عمل را به دست گرفت و در صحنه انتخابات حضور پیدا کرد و به نتیجه رسید.

    رسولی خاطر با اشاره به اینکه سازماندهی و مدیریت اصلاحات از سطوح بالا و راهبردی از دو سطح قابل بررسی است، توضیح داد: اول سطح رهبری جریان اصلاحات و دوم، سطح مدیریت راهبردی جریان اصلاحات.

    در یک ساله ی اخیر و بر خلاف سال های گذشته آقای خاتمی پذیرفت که رهبری جریان اصلاحات به عهده اوست. همچنین در محدوده ای فراتر از حوزه اصلاح طلبی یعنی در حوزه جغرافیای سیاسی کشور به عنوان نفر نخست اصلاحات پذیرفته شد .

    همین این امر به معنای صحه گذاشتن سایر رقبا و حوزه های گفتمانی بر رهبری خاتمی است.

    هرچند دیر هنگام بود ولی طی یکسال گذشته به این نتیجه رسیدیم که یکی از ارکان اصلاحات که “رهبری” آن است، تعریف شده است .البته این رهبری از نظر من با “مدیریت”، متفاوت است.

    رهبر یک جریان فکری، فردی است که دارای نفوذ کاریزماتیک بوده و قدرت معنوی مجاب کنندگی بالایی دارد و پیوند عاطفی و اخلاقی بین این رهبر و رهروانش در عالی ترین حد برقرار است . همچنین همه این فرصت را برای رهبری ایجاد می کند که پیروانش به صورت مشفقانه هدایت های آن را بپذیرند.

    رسولی منظور خود را از رهبری از جنبه علم مدیریت مورد بررسی قرار داد و گفت: منظور از رهبری، کیفیت مدیریتی است که بعضی اوقات در حد یک انجمن ورزشی و یا هیئت کوهنوردی یا حوزه ی هنری و یا اقتصادی و یا به طریق اولی یک بخش سیاسی است.

    برای مثال وقتی به کوه می رویم فردی را که اشراف کاملی بر مسائل کوه پیمایی دارد داوطلبانه او را بر می گزینیم چون یک اهلیت ویژه داشته و علاقه ای دو طرفه وجود دارد ما او را به عنوان مرجع و تاثیر گذار و راهبر انتخاب می کنیم.

    آقای خاتمی امروز به عنوان رهبر اصلاحات این مسولیت را بر عهده دارد. اما آیا با تعیین رهبر اصلاحات ما بقی حلقه های مدیریتی سیاسی اصلاحات تکمیل است؟من میگویم که خیر. بدین معنا که ما باید بپذیریم که در جریان اصلاحات واگرایی هایی هم به وجود می آید. یعنی در عین حال که همه گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب رهبری اقای خاتمی را قبول کرده اند و تردیدی به آن ندارند، اما حلقه دوم و سوم جریان اصلاحات هنوز هم از فقدان مدیریت کلان و راهبردی محروم است. برای مثال در حوزه تجاری یک شرکت بازرگانی بر اساس قانون تجارت ارکانش عبارتند از مجمع شرکت، هیت مدیره و مدیر عامل. مجمع شرکت و هیت مدیرت جریان سیاست گذار هستند که جهت گیری ها را مشخص می نمایند اما شرکت را مدیر عامل اداره می کند.

    امروز در اصلاحات ما دارای رئیس مجمع و رییس هیت مدیره می باشیم اما مدیر عامل نداریم، اما در حلقه دوم جریان اصلاحات ، از مدیریت استراتژیک برخوردار نیستیم .

    در حالیکه برای به سامان رساندن جریان اصلاحات شرط لازم آن است که زیرمجموعه ی این رهبری یک مدیریت اجرایی باشد که بتوان در سایه ی مشروعیت و نفوذ معنوی رهبری اصلاحات، میان نهله های فکری موجود در جریان ، همسویی و همنوایی ایجاد کرد و اختلاف نظرات را کاهش داد و پروژه های سیاسی اعم از انتخابات پیشین و آینده را پیش برد.

    در نتیجه جریان اصلاحات علاوه بر رهبر یک مدیر هم می خواهد که همانند رهبری در رده ی دوم از همان صفات و خصوصیات برخوردار باشد تا رویکردهای اساسی و جهت گیری های کلان توسط رهبر جریان تعیین شود و رویکردها و جهت گیری های کلی در حوزه ی مدیریت توسط مدیر استراتژیک اجرایی گردد.

    سخنگوی ستاد انتخاباتی دکتر عارف در ادامه افزود: تا دو سال آینده ما پروژه ای نداریم اما پروسه اصلاحات جریان دارد و در زمانی که ما کمتر مشغول اجرای پروژه می باشیم اختلافات و واگرایی ها بیشترمی شود . در این صورت جایگاه مدیریت خالی است .

    این فعال سیاسی با اشاره به ویژگی های دکتر عارف مطرح کرد: از آنجایی که دکتر عارف، فردی تشکیلاتی و معتقد به عقل جمعی است و به دلیل اینکه در جریان انتخابات، یک حرکت ملی از خود نشان داد و از خود گذشتگی تاریخی و سیاسی را بروز داد، بالاترین حد اقبال و پذیرش اشخاص و احزاب اصلاح طلب را داراست. چنین فردی اگر در جایگاه نفر دوم اصلاحات به عنوان مدیر استراتژیک قرار بگیرد سامانه ی مدیریتی حوزه ی اصلاحات تکمیل می شود یعنی رکن اول رهبری و رکن دوم مدیریت استراتژیک.

    این که چگونه آقای عارف این مسئولیت را بپذیرد نیازمند مطرح شدن در جلسه ی اصلاح طلبان و پذیرش آنان و تعیین نسبت دکتر عارف با آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات و همچنین با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات – که مجمع عرفی احزاب اصلاح طلب می باشد- و نیز با شورای مشورتی آقای خاتمی می باشد و اگر چنین امری صورت نپذیرد همچنان با نقص مدیریتی مواجه خواهیم بود .

    اگر ما در انتخابات اخیر غیر از آقای خاتمی که عهداه دار رهبری اصلاحات بود، یک دبیرکل در جبهه اصلاحات هم داشتیم و اتاق فکر این دبیرکل جبهه اصلاحات میشد.

    در چنین شرایطی اعضای جبهه استقلال خودشان را حفظ کرده و احزاب اصلاح طلب نیز هویت حقوقی رهبری آقای خاتمی را پذیرفتند و دکترعارف به عنوان یک چهره اصلاح طلب گفت هرچه آقای خاتمی بگوید من تمکین میکنم .

    مشاور دکتر عارف در ادامه به بررسی حزب فراگیر پرداخت و گفت: دکتر عارف بخشی از ادای تکلیف اش را هم به لحاظ سیاسی و اخلاقی در گرو این قول و قراری می داند که در گرماگرم انتخابات با جبهه اصلاحات داشت که به عنوان یک سرمایه ملی بیاید و یک حزب تشکیل دهد. این ایده هم اکنون روی میز است ولی به این دلیل که هنوز ابعاد آن پردازش نشده ، نهایی نگردیده است. ایده ای که در ذهن داریم این است به سمتی که دکتر عارف دارای یک حزب کم اثر شود نرویم. بلکه ظرفیت شکل گرفته پیرامون وی و خصوصیات مثبت ایشان را به ظرفیت جریان اصلاحات در شورای هماهنگی پیوند بدهیم.

    مشاور عارف در پایان گفتگوی خود گفت: مدیریت راهبردی اصلاحات وظیفه دارد همکاری، همدلی و همنوایی را ایجاد نماید و از ایجاد مانع بر سر راه جریان اصلاحات جلوگیری نماید تا بتواند در قالب یک رفتار پروسه ای لحظه به لحظه تصمیم بگیرد . برای مثل امروز آقای روحانی که مورد حمایت اصلاحات بود در حال سازماندهی مدیریت استانی و انتخاب استانداران می باشد . اما باید دید آیا نسبتی بین جریان اصلاحات و انتخاب استانداران کشور وجود دارد؟

    اگر تک روی برخی اشخاص نبود امروز آقای روحانی که بر اساس ائتلاف اصلاح طلبان رییس جمهور شده است تعهدات متقابل تعریف شده تری با اصلاحات داشت و می بایست پروتکل های سیاسی بین احزاب موجود در ائتلاف مشخص می شد.

    در واقع ما ائتلاف نکردیم بلکه به نفع آقای روحانی کنار رفتیم و کنار رفتن در قاموس سیاسی معنا ندارد. در تمام دنیا ائتلاف سیاسی تعریف مشخصی دارد و مبحث روز دنیاست. دلیل اینکه ما نتوانستیم این محاسبات مناسب را با آقای روحانی داشته باشیم این بود که رهبری اصلاحات به عنوان شرط لازم، لازمه هدایت اصلاحات می باشد. اما پر کردن خلا رهبری اصلاحات لازمه تکمیل شدن است آن است تا بتوانیم سطح دومی را ایجاد نماییم که منویات راهبردی حوزه اصلاحات را به طرح و پروژه تبدیل نموده و تقسیم کار و سازماندهی کند. ما می بایست سیاست را به صورت حرفه ای اجرا کنیم و نه به صورت هیئتی.

    نظرات کاربران در مورد "سید حسن رسولی: نیاز امروز جریان اصلاحات مدیریت راهبردی است"
  • طراحی سایت

    طراحی سایت های خبری و حرفه ای


    parswp.ir