آینده های ممکن در جنگ غزه تا ۱۰ روز آینده
رسانه نوید صبح – یادداشت؛ سید محمد حسینی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی
حمله غافلگیر کننده ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، آسیبی جبرانناپذیر به هیمنه رژیم صهیونیستی وارد کرد و ثابت شد، تصورات ساخته شده از قدرتِ اطلاعاتی اسرائیل با واقعیات، فاصله زیادی دارد. تلفات جانی و از آن مهمتر ضربه حیثیتی که به هیمنه خیالی اسرائیل وارد آمد در طول ۵۰ سال گذشته بیسابقه بود. نمونه این میزان از تلفات را میتوانیم در جنگ کیپور ۱۹۷۳ مصر و سوریه علیه اسرائیل جستجو کنیم، هر چند در پایان آن جنگ، ارتش مصر و سوریه شکست سختی را متحمل شدند و اگر صلحنامه تحمیلی کسینجر نبود، تصرف قاهره توسط ارتش اسرائیل انجام میشد؛ چنانچه موشه دایان، وزیر دفاع اسرائیل در آن زمان گفته بود، «درست موقعی که میخواستیم ضربه نهایی را به ارتش مصر وارد کنیم، کسینجر آتسبس را به ما تحمیل کرد» این رویداد تاریخی یکی از آیندههای ممکنی است که میتوان برای جنگ غزه نیز متصور شد.
اما جنگ حماس و اسرائیل فارغ از علائق دینی ، انقلابی ما ایرانیان ، « حاد و آشوبزا» است که وجوه و لایههای پر ابهام و پیچیدهای را دارد. اساسأ مسئله فلسطین از سال ۱۹۴۸ تاکنون، دارای پیچیدگی و بازیگران متعدد آشکار و پنهان در سطوح مختلف ملی، منطقهای و بینالمللی بوده و هرگاه این مسئله، به نقطه حاد بحرانی رسیده، پیچیدگی آن بیش از گذشته نمایان شده است. بر این اساس ، تحلیل منطقی در مسئله فلسطین ایجاب میکند تا زمان آتشبس، روندهای کوتاهمدت شناسایی شوند و در زمان بحران با دیدبانی رویدادهای کوچک و بزرگ و شناسایی علائم تغییر به ترسیم آیندههای ممکن (Possible future) پرداخته شود. موافق با داوسون که گفته « در دوران آشوب به جای پیشبینی سعی کنید به طور نظاممند به اکتشاف آیندههای ممکن بپردازید.» در این نوشتار قصد دارم بدون آنکه وارد پیشبینی بحران شوم (که اساسأ پیشبینی در شرایط کنونی به دلیل تعدد عدمقطعیتها غیر ممکن است) بر اساس ورود دو مفروضه یعنی اشغال کامل غزه و یا اشغال بخشهایی از غزه توسط اسرائیل به ترسیم آیندههای ممکن تا ۱۰ روز آینده بپردازم.
قبل از آن ضروری است تا به تفاوتهای عمده این جنگ ، با جنگهای گذشته اسرائیل و اعراب اشاره کنیم:
۱- میزان تلفات صهیونیستها در این جنگ در طول ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.
۲- اقرار به شکست اطلاعاتی اسرائیل از سوی خود مقامات رژیم صهبونیستی و تحلیلگران غربی صورت گرفته است.
۳- اسرائیل بر خلاف گذشته، تلفات جانی خود را مخفی نمیکند بلکه بر عکس، تلفات جانی خود را اعلان میکند و فراتر آنکه بر روی آن مانور میدهد.
۴- مقامات اسرائیلی با استفاده از استعاره «۱۱ سپتامبر خاورمیانه» و «هولوکاستی دیگر»، اولأ به غافلگیری اطلاعاتی خود اذعان نمودند و ثانیأ به منظور توجیه جنایات آتی ارتش صهیونیستی ، مظلومنمایی میکنند.
۵- این جنگ در هنگامه جنگ بزرگی دیگر، یعنی جنگ اوکراین رخ داده است.
۶- این جنگ درست در آستانه تکمیل پروژه «عادیسازی روابط اسرائیل با اعراب» یعنی عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل رخ داد.
۷- این شکست توسط خاکریز نخست جبهه مقاومت یعنی حماس بر اسرائیل تحمیل شد و خاکریز دوم، سوم، چهارم و پنجم (سوریه، حزبالله، حشدالشعبی و ایران) در جنگ مشارکت نداشتند.
۸- بحران در زمانهای رخ داده است که بسیاری از دولتهای عربی و حتی میانگین افکار عمومی بسیاری از کشورهای عربی با روند سازش با اسرائیل و تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی موافق بودهاند.
۹- بحران در زمانی است که مولفههای ثباتزا در خاورمیانه از برتری محسوسی نسبت به مولفههای بیثباتکننده برخوردارند.
۱۰- بحران در زمانهای است که قدرتهای منطقهای نظیر ایران، عربستان و ترکیه در ایجاد نظم جدید خاورمیانه دست بالاتری نسبت به قدرتهای برون منطقهای نظیر امریکا و چین و روسیه دارند.
با در نظر گرفتن موارد ۱۰ گانه فوق که بحران حاد کنونی را در مقایسه با بحرانهای پیشین «خاص و استثنایی» میکند و با فرض آنکه بازیگران اصلی دخیل در بحران شامل اسرائیل، حماس، حزبالله، ایران، روسیه، امریکا، ترکیه، عربستان، مصر، قطر، اتحادیه اروپا علی القاعده « عقلایی(rational actor )» هستند یعنی بر اساس هزینه-فایده مادی در بحران تصمیمگیری میکنند و با «مدل سایبرنتیک» یعنی بر اساس بازخورد ( feedback)هر اقدام و تصمیم خود در میدان، دست به تصمیم و اقدام بعدی میزنند، به ترسیم آیندههای ممکن تا ده روز آینده میپردازیم.
۱- هراس از مواجهه با تلههای حماس در خاک غزه، بحران جایگزینی تشکیلات حماس در غزه، افزایش تلفات اسرائیلی در حین جنگ، هراس از واکنش جبهه مقاومت در لبنان و فشار افکار عمومی باعث میشود اسرائیل به صورتی بسیار محدود وارد غزه شود و با وساطت کشورهای عربی، گروگانهایش را آزاد کند، آنگاه پس از ازادی انها، از طریق حملات هوایی و نابودی زیرساختهای غزه و افزایش کشتار فلسطینیها نسبت به اسرائیلیها برای خود آبرویی بخرد و به آتشبس تن دهد.
۲- جنگ محدود به غزه خواهد بود. اسرائیل وارد غزه میشود اما با تلههای حماس مواجه میشود و به منظور حفظ پرستیژ خود تمام زیرساختهای غزه را نابود میکند، چند برابر کشتههای خود از فلسطینیها قربانی میگیرد، سپس دچار استیصال میشود و با وساطت قطر و ترکیه تن به آتشبس میدهد.
۳- اسرائیل به صورت محدود وارد غزه میشود، چند برابر کشتههای خود قربانی میگیرد، زیرساختها را نابود میکند اما به طور کامل غزه را اشغال نمیکند و به جای آن در مذاکره با اعراب امتیازات سیاسی نظیر مهار حماس و پناه دادن به رهبران و طراحان نظامی حماس توسط اعراب را اخذ میکند.
۴- جنگ محدود به غزه خواهد بود. اسرائیل غزه را اشغال میکند. در مناطق کلیدی غزه مستقر میشود. زیرساختهای غزه را نابود میکند و مانند سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۴ با گماشتن حاکمان محلی وابسته به اسرائیل این منطقه را اداره میکند.
۵- جنگ محدود به غزه خواهد بود. اسرائیل غزه را اشغال میکند. در مناطق کلیدی غزه مستقر میشود. زیرساختهای غزه را نابود میکند و اداره غزه را به تشکیلات خود گردان با شروطی واگذار میکند.
۶- اسرائیل پس از ورود به غزه با تلههای حماس مواجه میشود، حزبالله به صورت محدود و کنترل شده وارد درگیری در شمال اسرائیل میشود. مقاومت در کرانه باختری هم فعال میشود. اسرائیل در هر سه جبهه دچار استیصال میشود و در مذاکرات در ازای تضمین امنیتی از اعراب به تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی تن میدهد.