از اکرانیزه کردن جنگ در غزه تا جنگ جهانی سوم
رسانه نوید صبح – نویسنده : دکتر سید محمد حسینی
سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان
با بهرهای آزاد از نظریه «تدا اسکاچپول» در باب وقوع انقلابها؛ میتوان گفت؛ وسعت و عمق بحرانها پس از حمله حماس به اسرائیل برای وقوع جنگ جهانی سوم کفایت میکند؛ تنها رویدادهایی زنجیروار لازم است تا بحرانهای کنونی به یکدیگر متصل شوند تا بشریت شاهد جنگ جهانی دیگر باشد. مروری بر منازعات و رویدادهایی که منجر به جنگ جهانی اول و دوم شدند، تحلیل مقایسهای برای تبیین پیشرانهایِ بحرانساز کنونی به سمت یک جنگ جهانی را فراهم میکند.
کافی است تا مروری بر رویدادهای ۲۴ ساعته گذشته بیاندازیم:
➢ حملات موشکی حزبالله به اسرائیل نسبت به چند روز گذشته بیشتر شده است؛
➢ کتائب حزبالله در عراق به پایگاه عینالاسد امریکا در عراق خمپاره شلیک کردند؛
➢ انصارالله یمن به سمت یک ناو امریکایی موشک پرتاب کرده است،
➢ به پایگاه نظامی دیرالزور امریکا در سوریه حمله شده است،
➢ خشونتها در کرانه باختری تشدید شده است،
➢ نخست وزیر انگلستان و رئیس جمهور امریکا در سفر به اسرائیل از حمایت کامل لندن و واشنگتون از اسرائیل خبر دادند؛
➢ بایدن از بحران کنونی خاورمیانه و اوکراین با عنوان «نقطه عطفی تاریخساز» یاد کرده است و با اتصال جنگ اوکراین به جنگ غزه، از «مسئولیت جهانی امریکا در حمایت از اسرائیل و اوکراین» سخن گفته است؛
➢ حملات هوایی اسرائیل به غزه با شدت بیشتر ادامه دارد و ….
این اخبار ۲۴ ساعت گذشته را باید در کنار نوپدیدهای (New emerge issues) دو هفته اخیر گذاشت:
➢ به تعبیر جان مرشایمر؛ غافلگیری اطلاعاتی اسرائیل در قبال حمله حماس از سال ۱۹۷۳ یعنی جنگ کیپور بیسابقه بوده است؛
➢ تلفات جانی صهیونیستها نیز از سال ۱۹۷۳ تاکنون بیسابقه بوده است؛
➢ اسرائیل از این جنگ با عنوان ۱۱ سپتامبر خاورمیانه و هولوکاستی دیگر؛ یاد میکند؛
➢ اسرائیل در ارائه آمار تلفات و کشتههای خود بر خلاف گذشته پنهانکاری نمیکند بلکه در مورد آن غلو و مظلومنمایی نیز میکند؛
➢ جنگ در آستانه عادیسازی روابط اسرائیل با عربستان اتفاق افتاده است؛
➢ جنگ در حین جنگ تاریخساز اوکراین و روسیه اتفاق افتاده است؛
➢ حمله حماس در زمانی رخ داد که امریکا سیاسی توازنسازی از دور و یا هدایت از دور را دنبال میکند؛
➢ منازعه در شرایط رخ داده است که ساختار امنیتی در خاورمیانه میان جبهه مقاومت و جبهه متحدان امریکا وضعیتی دو قطبی به خود گرفته است؛
➢ منازعه در شرایطی رخ داده است که بحران هستهای ایران در نقطه حاد خود به سر میبرد؛
➢ منازعه در شرایط رخ داده است که به زعم نظریهپردازان نظام بینالملل؛ نظم جدید بینالمللی در حال تثبیت است و نتیجه جنگ اکراین در شکلگیری نظم جدید چه در سطح جهانی و چه در سطح منطقهای بسیار موثر خواهد بود….
تحلیل رویدادهای فوق در کنار رویدادهای ۲۴ ساعت گذشته کفایت میکند تا پیشرانهای یک جنگ فرسایشی مانند جنگ اوکراین در غزه را فعال ببینیم. همچنین پیشرانهای گسترش جنگ در سطح منطقهای و اتصال آن به جنگ اوکراین نیز کاملأ مشهود است تا وقوع جنگ جهانی سوم را در آیندهای نزدیک تخمین بزنیم.
سوال اساسی این است که با وجود اطلاعات ناقص کنونی و تحولات روزانه و سرنوشتساز؛ چگونه میتوان آیندهای برای جنگ غزه پیشبینی کرد؟ پاسخ این است در شرایطی که عدم قطعیتها بیش از عناصر معین است پیشبینی ممکن نیست تنها میتوان بر اساس پیشرانهای فعال، آیندههای ممکن را در کوتاه مدت ترسیم نمود.
به منظور ترسیم آیندههای ممکن در شرایط کنونی نیزباید موارد زیر را در نظر داشت:
➢ اولأ بازیگران متعدد به صورت آشکار و پنهان در میدان و پشت میدان فعال هستند؛
➢ ثانیأ منازعه اعراب و اسرائیل یک منازعه تاریخی، چند لایه، پیچیده و پر از ابهام است؛
➢ ثالثأ اطلاعات کنونی برای تحلیل آینده کفایت نمیکند؛
در این شرایط یکی از راههای ترسیم آیندههای ممکن در کوتاه مدت بازگشت به پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است تا «انگیزه بازیگران احتمالی که در حمله حماس به اسرائیل نقش داشتند» را مرور کنیم.
۱- اگر شاخه نظامی حماس بدون اطلاع شاخه سیاسی، حزبالله و تهران دست به عملیات زده باشد؛ آنگاه عدم مداخله وسیع تهران و حزبالله در جنگ توجیهپذیر است. در این شرایط جبهه مقامت از طریق فشار افکار عمومی جهانی، حملات محدود از سمت حزبالله لبنان و حمله به پایگاههای نظامی امریکا سعی میکند مانع از حمله زمینی اسرائیل به غزه شود. در آن سو اسرائیل پس از حملات هوایی گسترده وارد غزه میشود، مناطق شمالی را اشغال میکند و در مورد آزادی گروگانها و اداره غزه با کشورهای عرب وارد مذاکره میشود و سپس عقبنشینی میکند.
۲- چنانچه حماس بدن اطلاع جبهه مقاومت و با تحریک روسیه اقدام کرده باشد، آنگاه باید شاهد اوکرانیزه شدن جنگ در غزه باشیم. انگیزه روسیه این خواهد بود که اسرائیل نیز مانند روسیه درگیر جنگی فرسایشی در خاورمیانه شود؛ آنگاه روسیه بحران اوکراین را به بحران اسرائیل گره بزند و از این طریق آبرومندانه از بحران اوکراین خارج شود. روی دیگر سکه اکرانیزه شدن جنگ در خاورمیانه؛ صلح نیست بلکه حادتر شدن منازعات و وقوع جنگ جهانی سوم است.
۳- چنانچه جبهه مقامت به طریق مستقیم یا غیر مستقیم از عملیات نظامی حماس آگاهی داشته است آنگاه همزمان با ورود اسرائیل به غزه شاهد فعال شدن این جبهه در مقابل اسرائیل و امریکا خواهیم بود. ورود اسرائیل به غزه و جدا کردن بخشی از غزه و واگذاری آن به تشکیلات خود گردان همراه با کوچ اجبای فلسطینیان؛ برای جبهه مقاومت شکست تلقی میشود. جبهه مقاومت سعی میکند با اقداماتی شبیه اقدامات ۲۴ ساعت گذشته اول مانع از حمله زمینی به غزه شود اما اگر این حمله انجام شود ورود حزبالله به جنگ و دیگر گروههای مقاومت به جنگ اجتنابناپذیر است.
۴- چنانچه جبهه مقاومت طراح حمله حماس بوده؛ اول سعی میکند مانع از حمله زمینی اسرائیل شود اما در مرحله دوم، ورود اسرائیل به غزه با تلههای از پیشطراحی شده حماس مواجه میشود و شکست دیگری را متحمل میشود، آنگاه جبهه مقاومت ضرورتی به ورود به جنگ پس از حمله زمینی به اسرائیل نخواهد دید.
۵- جنگی کوتاه مدت نیز با اشغال غزه توسط اسرائیل و بیعملی جبهه مقاومت میتوان متصور شد. اسرائیل غزه را اشغال میکند، جبهه مقاومت نیز در عمل وارد جنگ گسترده با اسرائیل نمیشود، مذاکرات اعراب با اسرائیل منجر به اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان میشود و دوقطبی امنیتی در خاورمیانه علیه جبهه مقاومت شکل میگیرد؛ اسرائیل پس از شکست حماس جنگهای دیگری را آغاز میکند. اسرائیل در اتحاد با امریکا و برخی از کشورهای عربی اتحاد نظامی علیه حزبالله و ایران شکل خواهند داد و وارد جنگ با موکلین نظامی ایران در منطقه و در نهایت وارد جنگ با ایران خواهد شد.
نتیجهگیری:
در شرایط کنونی پاسخ به دو سوال میتواند در ترسیم آینده جنگ راهگشا باشد:
۱- آیا اسرائیل به غزه حمله زمینی میکند؟
۲- حمله حماس به اسرائیل توسط کدام یک از بازیگران زیر طراحی و حمایت شده است:
➢ شاخه نظامی بدون اطلاع شاخه سیاسی و جبهه مقاومت!!!!!
➢ طراحی روسیه و حماس!!!!!
➢ طراحی جبهه مقاومت!!!!!
➢ طراحی جبهه مقاومت و روسیه!!!!!