امروز و ساعت دقیقه می باشد.
طراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرسطراحی سایت و قالب وردپرس
  • تاریخ انتشار خبر : یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر : 46861 | نویسنده : خبرنگار
  • تعداد نظرات : ۰ نظر
  • مسلسل های اسرائیلی از صدا افتاد

  • دسته بندی مطلب : بین الملل | تعداد بازدیدها : نفر
  • رسانه نوید صبح – صدای رگبار مسلسل از آن طرف خط اسرائیلی ها سکوت نیمه شب را شکست. باران یکریز از سر شب می بارید. از طرف خودمان هم صدای شلیک پراکنده می آمد. احمد اورکت را دور خودش سفت گرفت و خمیازه کشید. «رائد ابوصالح» با آن قد بلند و هیکل تنومندش دوید توی سنگر مثل همیشه کلتی به کمرش بسته بود به من گفت زود باشید … جوابشان را با دوسه تا خمپاره بدهید.

    بلند شدم، گلوله خمپاره ۸۱ را برداشتم و رفتم کنار قبضه به احمد فضائلی نگاه کردم که با دست گوشهایش را گرفته بود گلوله را توی قبضه انداختم و سریع گوشهایم را گرفتم. چند لحظه بعد، آن سوی خط اسرائیلیها، صدای انفجار بلند شد. احمد دومی و من سومی را توی قبضه انداختیم. رائد ابو صالح فرمانده یکی از پایگاه های «الفتح» فلسطینی ها در جبهه «نبطیه» و «لیتانی» جنوب لبنان بود که ما در آن خدمت می کردیم. دستش را به علامت توقف بالا آورد. مسلسل های اسرائیلی از صدا افتاد. کمی بعد فقط صدای برخورد قطره های باران روی سقف پلاستیکی سنگر در سکوت شب به گوشم می رسید.

    احمد با لباس سبز نظامی و پوتین اهدایی عربستان، بلند و خوش هیکل به چشم می آمد. در این ماههای گذشته هر روز ساعتها تمرین های فشرده رزمی انجام داده بودیم و هر دو آمادگی بدنی خوبی داشتیم. احمد دوباره خمیازه ای کشید و گوشۀ سنگر روی تخت فلزی ولو شد. من هم روی جعبه چوبی گلوله خمپاره نشستم و دست روی رانم کشیدم. با اینکه مدتها گذشته بود، هنوز وقتی هوا سرد می شد، جای گلوله روی ران چپم تیر می کشید. … ادامه مطالب در کتاب

    گروه تاریخ شفاهی رسانه نوید صبح – کتاب یحیی – روایتی از زندگی سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی

    نظرات کاربران در مورد "مسلسل های اسرائیلی از صدا افتاد"
  • طراحی سایت

    طراحی سایت های خبری و حرفه ای


    parswp.ir