ایران اتمی؛ گفتگوهای سری
در یکی از روزهای ماه فوریه ۲۰۱۳، در اواخر شب، من وارد یک هواپیمای جت بی نام و علامتِ “گلف استریم”،که در نقطه ای دور و خلوت پایگاه نظامی “آندریوز” در واشینگتن پارک کرده بود، شدم. سخنان آخری که توام با خوش بینی و اعتماد به نفس “جان کری” وزیر امور خارجه آمریکا بود در فکر من بالا و پائین می رفت، که : “ما اکنون، فرصت خوبی در زندگی برای دیپلماسی داریم.” اما من اصلا مطمئن نبودم که بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم.
در تمام هفده ساعتی که ما تا عُمان – مسقط پرواز داشتیم من مشغول مطالعه گزارشات و اسناد و مدارک توجیهی بودم و با تیم مذاکره کننده در مورد استراتژی و تاکتیک ها صحبت و مشورت می کردم و سعی داشتم در مورد وظیفه ای که به من محول شده بود بیشتر فکر و ابعاد آن را درک کنم. تقریبا ۳۵ سال بود که ایالات متحده و ایران تماسهای دیپلماتیک خود را حفظ کرده و ادامه داده بودند. هر دو طرف توشه هائی از این تماسها داشتند، و البته بی اعتمادی بزرگی میان دو طرف وجود داشت. نتایج و منافع دیپلماتیک فراوانی در این تماس ها وجود داشت و در واقع به وجود آمده بود،و این در شرایطی بود که ایران برنامه هسته ای خود را به سرعت گسترش می داد و اختلاف فزاینده میان ما و ایران کاملا وجود داشت. شرایط سیاسی در پایتخت های دو کشور حالت انفجاری داشت، و امکان و فرصت زیادی برای مانور های دیپلماتیک به چشم نمی خورد. دیپلماسی بین المللی در مورد مساله هسته ای ایران زمین گیر شده بود و در گفتگو ها در این زمینه یک عامل ناپیدا بود و در واقع (… ادامه مطالب در کتاب)
برگرفته از کتاب دپیلماسی پنهان – تالیف: ویلیام برنز – ترجمه: عبدالرضا غفرانی
***
نوید صبح منتشر کرد؛ “کتاب دپیلماسی پنهان”
خاطراتی از دیپلماسی آمریکایی و بازنگری در سیاست خارجی
ترجمه: عبدالرضا غفرانی
تالیف: ویلیام برنز
(معاون سابق وزارت امور خارجه آمریکا)
ناشر: گروه تاریخ شفاهی رسانه نوید صبح
تعداد صفحات: ۴۶۴ صفحه
چاپ اول: سال ۱۴۰۱